دانلود رمان روبن از یاسمن علی زاده با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
الیان مردی سخت خشن اما عاشق دل در گرو آذر دختر رنج دیده و سختی کشیده ای دارد اما آذر معتقد هست که همیشه برای اطرافیانش بد شانسی میاره برای همین قصد در دوری از الیان داره که…
خلاصه رمان روبن
پلکهای نیمه گشوده اش را کامل گشود. یک دست را بند کمر و دست دگرش را بند شکمش کرد. با به دندان گرفتن لب هایش درد را تحمل و گفت: -کجای این جهان می خوای ببری که دست اونا بهم نرسه. -هرجا جز این سگ دونی. به بازوهای دخترک چنگ انداخت. با لحن ملتمس و چشمه اشکی جوشان لب زد: -زندگی من ارزشش رو نداره. خودت رو به خاطر من به دردسر ننداز. روین -خواهر من ارزشش رو داره .بچه توی شکمش ارزشش رو داره. -این چندمین بچه منه؟ خب!
اینم یکی مثل بقیه شون. با خشم بازویش را از دست دخترک بیرون کشید و درحالی برای بار چندم خون های جمع شده در دهانش را بر زمین تف می کرد، غرید: -این یارو فرق داره، می فهمی؟ شرطش اینه کنار بچه بمونی بی اون که بخوای حس مادری داشته باشی. به سینه اش کوباند و درحالی که اشک های خواهر را می زدود زمزمه کرد: -سخته مادر باشی ولی حکمت رو پرستاری بیرن. سخته بهش شیر بدی، قد کشیدنش رو ببینی، حرف زدنش رو بشنوی، راه رفتنش رو ببینی،
غذا خوردنش رو ببینی ولی به یکی دیگه بگه مامان. حالا هرچقدر به خودت بگی من مادرش نیستم و از خونم نیست مکث کرد و با صدایی گرفته افزود: -تو میدونی یه نفر رو جلوت مامان صدا بزنن ولی خودت طعم مادر رو نچشی یعنی چی. ساک را روی دوش گذاشت. دست خواهر را گرفت و از جا بلند کرد .او را کشان کشان به دنبال خود کشید و آن قدر آرام از حیاط گذشتند که کوچکترین صدایی، پدر و مادرشان را از پای بساط عیش و نوش بلند نکند تا مچ آن ها را بگیرند….