دانلود رمان ای کاش یک زن نبودم (جلد اول) از نیاز حسینی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان راجب دختریه که توی ۱۰ سالگی اتفاق بدی براش افتاده و توی ۱۸ سالگی معتاد میشه… ولی چه اتفاقی باعث میشه همه ی این کارا رو بذاره کنار؟ شاید یه عشق نوپا…
خلاصه رمان ای کاش یک زن نبودم
تو حال خودم بودم که دستم به شدت کشیده شد و یه طرف صورتم سوخت و رو زمین پرت شدم همه ایستاده بودن و به شخص مقابلم نگاه می کردن کی بود که جرات کرده بود دست رو من بلند کنه میثم گریش گرفته بود و من دلم نمی خواست نگاهم به مرد روبروم بیوفته با صدای دادش به خودم لرزیدم: -قطع کن اون صدای نکرشوووووووو. لیلا سریع پرید و اهنگ و قطع کرد مرد سنگدل و البته بی رحمم جلو اومد و بازوم و گرفت و بلند کرد زیر لب گفت: -یه بلایی سرت بیارم صنم. بعدم نمیدونم به کی گفت: -بشین میام. هیچکس جرات نداشت جلوشو بگیره… و من… مات و مبهوت حتی نگاهیم
بهش ننداختم در اتاقمو باز کرد و پرتم کرد رو زمین غرید: -این لته چیه کشیدی به تنت؟؟؟ هااا ؟؟؟ از روی زمین بلند شدم و موهامو زدم پشت گوشم. گفته بودم سیاوش این روز ها خیلی بد عنق شده بود یا نگفته بودم؟؟؟ گفته بودم دیگه از اون مرد مهربون خبری نیس؟؟ گفته بودم فقط وحشی گریاشو به رخم می کشید به خدا قسم که نگفته بودم سیاوش من این مدلی نبود از گل نازکتر هم بهم نمی گفت اشک تو چشمام حلقه زد… از ا ین بدبخت تر نمیشدم میشدم؟؟ اگر تنها حامی بچه گیام هم بخواد این رفتار و باهام داشته باشه به امید کی زنده باشدم؟؟خیلی بهم بر خورده بود خیلی دلم شکسته بود…
فقط واسه این که دوستش من و تو این لباس دید این بلبشو رو راه انداخته بود… حقم نبود خدا بود؟؟ نعرش گوشم و کر کرد: -لال شدی صنم؟؟؟ اون شاهین کثافت کل بدنتو دید ناز و عشوه هاتو دید خنده هاتو دید جواب منو بده این کوفتی چیه؟؟ نالیدم: -برو بیرون. -چی؟؟ نمیدونم این صدای بلند و از کجا اورده بودم، داد زدم: -گمشو بیرون از اتاق من. دستی به ته ریشش کشید انگشت اشارشو گرفت جلومو گفت: -کارم باهات تموم نشده صنم حق بیرون اومدن از اتاقتو نداری. رو زمین نشسته بودم و خیره به روبروم نگاه می کردم. اشکام دونه دونه می چکید و من مبهوت این رفتار بودم…