خلاصه کتاب:
اُرکیده نجفی یه دختر تحصیل کرده است . یه دختر که تو ناز و نعمت بزرگ شده و همه چی داشته ، حتی ازادی بیش از حد و تو این بین با سپهر صولتی آشنا میشه. عاشق و دلباخته اش میشه و کم کم رابطه ای شکل میگیره که حداقل سرنوشت ارکید رو به لجن میکشه. ارکید ناخواسته پا تو زندگی ای میذاره که نمیدونه خودش اون رو انتخاب کرده یا سپهر. ارکید حامله میشه ولی خونواده ها کم کم میفهمن. بچه رو تو دعوایی که به وجود میاد از دست میده همه چی بهم میریزه و…
خلاصه کتاب:
جذاب ترین بازیکن فوتبال کالج ایالت از من خواست نامزد جعلیش باشم. (کلی جانسن) با آن هیبت خود شیطان است، در طول فصل روزی نیست که سرخط اخبار نباشد! برای من به عنوان هماهنگ کننده روابط عمومی تیم، او یکی از راحت ترین بازیکن ها برای اداره کردن بود اما بعد از بهم زدن با عشق دبیرستانی اش داغون شد! وقتی او متوجه شد که من به فرد دیگری علاقه دارم یک نقشهی مسخره کشید… او به من کمک میکرد که توجه اونو جلب کنم و منم بهش کمک میکردم حسادت نامزد سابقش رو برانگیزه. ما قوانین تعیین کرده بودیم. ما کلمه امن گذاشته بودیم. اما میگن قوانین برای شکستنه مگه نه؟!
خلاصه کتاب:
نگار دختری که بعد از ازدواج مجدد پدرش با دختری جوان دل به برادر آن دختر می بندد! عشقی که از دید دیگران نامتعارف است! اما حضور پسرعمویش و نامزدی که قبل از تمام ماجرا ها بوده مانع این عشق می شود!
خلاصه کتاب:
عروسی که بعد از فوت شوهرش به اجبار باید با عموی شوهرش ازدواج کنه تا بچه ی تو شکمش بی پدر نمونه ولی بعد از دل بستن به عموی شوهرش ، حالا شوهرش زنده برمی گرده و…
خلاصه کتاب:
داستان دختری هست که با وجود زندگی عاشقانه ای که داشته به علت خیانت به شوهرش از طرف همه طرد شده است و حالا یکی از عناصر اصلی باند قاچاق زنان محسوب می شود که پلیس در پی دستگیری شان هست اما هیچ چیز انقدر ساده نیست. رمان از زنانی می گوید که در گیر و دار زندگی اسیر ناکجاآبادی شده اند که آخر خط است. از عشق می گوید و از اطمینان و اعتمادی که لطمه خورد... از دلی شکسته در پستوی عمارتی سخن می گوید که از چله نشینی عشقش گذشته و به درازای سال های سخت، حسرت نشین شده است…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه به اسم بهار که پسرعموش مهیار بهش دست درازی میکنه و از طرفی هم نامزدش شب نامزدی بهش انگ خیانت میزنه و فیلم هایی به خانوادش نشون میدن که همش فتوشاپ بوده فقط برای این که با یه دختر دیگه اشنا شده بوده و میخواست بهار رو از سر خودش باز کنه…
خلاصه کتاب:
دوتا رفیق لجباز و شیطون که زبون زد کل فامیلن بنا به درخواست پدر یکیشون وارد بزرگ ترین شرکت بین المللی میشن که اونجا با دوتا پسر که تازه به ایران برگشتن و یکشون شوخ و غیرتی و اون یکی مغرور و عصبی آشنا میشن. داستان از اونجا شروع میشه که سر یه اتفاق تصادفی هر چهار نفر سر زندگیشون شرط بندی میکنن اما نه یه شرط عادی یه ریسک فوق العاده بزرگ و هیجانی و هرکی شرط و ببره تمام ثروت بقیه مال اون میشه! کلکل های بینشون ادامه داره و روز به روز باعث تنفرشون از هم دیگه میشه! اما با اومدن یه ادم جدید تمام معادلاتشون بهم میریزه و اون کسی نیست جز…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رشیدی بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.