دانلود رمان گناه دلم از راحله با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
عشقی آتشین که باعث ویرانگری یه زندگی میشه. دو خواهر دو قلو که هر دو عاشق یه مردن. دختری که عاشق شوهر خواهرش هست و باعث از هم پاشیدن زندگی خواهرش میشه و باعث میشه اون…
خلاصه رمان گناه دلم
ده دقیقه بود جلوی بیمارستانی که مهراب کار می کرد منتظرش بودم و با از استرس فرمون ماشین و بین دستام فشار می دادم… چند دقیقه بعد دیدمش که مثل همیشه شیک پوش قدم زنان اومد سمت ماشین از تو آینه نگاهی به خودم انداختم تا از خوب بودن خودم خیالم راحت بشه نمیدونم دردم چی بود که هی مرتب خودمو چک می کردم یجور استرس همراه با شوق داشتم… مهراب با همون ابهت خودش اومد نشست تو ماشین و کمی کج شد سمتم و گفت: _سلام ای کاش ماشین نمی آوردی مجبور شدم ماشینو بزارم…
سرخوش لبخندی زدم و گفتم: _عیب نداره فردا برش می داری الان بهتره بریم جایی که مد نظرمه… _آخرش نگفتی چیشده و کجا میریم _می فهمی… عجله نکن… نیم ساعت بعد رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم، همراه هم قدم برداشتیم سمت کافه، به میزی که رزرو کرده بودم اشاره کردم بریم اونجا، مهراب از اول ورود به کافه متعجب نگام می کرد اخرش طاقت نیاورد و پرسید _طناز این کارات یعنی چی میشه توضیح بدی؟!! همینطور که می نشستم پشت میز با کمی من من گفتم: _خب من اول زنگ زدم به طنین خواستم اونم باشه.
ولی نذاشت حرف بزنم عجله داشت و قطع کرد فکر کنم حتی یادش نبود گیج نگام کرد و گفت: _چیو یادش نبود؟!! چیزی نگفتم و بجاش اشاره زدم کیک و بیارن، وقتی کیک و آوردن تو چشمای متعجبش نگاه کردم و تولدش و تبریک گفتم… دوست داشتم بگم تولدت مبارک عشقم ولی بجاش یه تبریک ساده گفتم… تو اون چند لحظه تموم حالت هاشو زیر نظر داشتم.. دیدم که کم کم تعجب جاشو به خوشحالی و لبخند رو لب هاش داد… دیدم که با دیدن کیک چشماش برق زد … همه رو دیدم و خوشحال نگاش کردم…