دانلود رمان جردن جنوبی از bahsin با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری جنوب شهری، با یکی از پسر های محل کل کل خاصی دارن. این دو نفر چندین سال پیش دچار سوء تفاهماتی راجع به همدیگه می شن و موجب می شه از هم متنفر بشن. همین مسئله باعث می شه زندگی خودشونو به لبه ی پرتگاه برسونن اما …
خلاصه رمان جردن جنوبی
منو برد همون جایی که دختر پسرا با هم خلوت می کنن. هولم داد سمت دیوار. به دیوار تکیه دادم و اونم سمتم خم شدم و دستشو گذاشت کنار صورتم روی دیوار و با یه لبخند شیطنت آمیز بهم نگاه کرد. ابروهاشو بالا انداخت و گفت: بگو. یالا! -اِ سورن گفتم دیگه. سورنا-اون قبول نیست. فقط گفتی… صداشو نازک کرد و گفت: بله بابا. خندیدم. -خب اون یعنی گفتم دیگه. سورنا-بگو عسل. -اصلاً نمیگم. اول تو… سورنا-اِ بی شرف من گفتم دیگه. -یه بار دیگه. فقط به خودم. به چشمام خیره شد.
لبخندش آروم آروم محو شد. به لباش چشم دوخته بودم. صورتشو بهم نزدیک تر کرد و لباشو آورد زیر گوشم و زمزمه وار گفت: دوستت دارم عسل! می خوامت. خواست سرشو بکشه عقب که نذاشتم. گردنشو گرفتم. منم زیر گوشش زمزمه وار گفتم: دوستت دارم سورنا. دستمو از روی گردنش برداشتم. سرشو آروم کشید عقب و زل زد به چشمام. باز هم به چشمای هم قفل شدیم عینهو فیلم هندی! سورنا صورتشو بهم نزدیک کرد. چهره اش جدی بود. به لبام چشم دوخت. چند بار پلک زد و خودشو عقب کشید.
با لبخند پت و پهنی گفت: لعنت بر شیطون! بیا بریم. بهش لبخند زدم و کنار هم به سمت فضای سبز جلوی ساختمونا رفتیم و اونجا نشستیم. کنار هم نشسته بودیم و دستامونو عقبمون روی چمنا گذاشتیم و پاهامونو دراز کردیم. سورنا با شیطنت گفت: تو نامه چی نوشته بودی؟ دوستدار نگاه تو؟ -اِ سورن مسخره نکن دیگه. سورنا-آی دلم لک زده واسه تیکه انداختنات عسل! یالا شروع کن. -چند وقته حموم نرفتی؟ سورنا-صبح حموم بودم. چطور؟ -اما تنت حسابی می خاره. سورنا-بی مغز کله پوک!…