خلاصه کتاب:
درمورد زندگی سه قلو هایی هست که با آدمای عادی تفاوت های خیلی زیادی دارن،اونا وقتی نوزاد بودن از دنیای خودشون دور میشن چون هیچکس قبولشون نداشته! این سه تا بچه قدرت های فرا طبیعی دارن مخصوصا قل اول! این رمان روایت زندگی دونفرشونه حالا چرا؟چون خواهرشون طی یک اتفاقات گم میشه، باید بخونین تا متوجه بشین چی میگم…
خلاصه کتاب:
طوفان آذری پسر ناخلف جسور آذری و سنا عباسی دختر بزن بهادر شاهکار عباسی داستان های زیادی با یکدیگر دارند. آنها عضو یک اکیپ پنج نفره ی سرسام آورند که به هیچ عنوان نمی گذارند یک آب خوش از گلوی کسی پایین برود. هیجان اصلی رمان وقتی شروع می شود که خیال حاجیان، مادر طوفان تصمیم می گیرد برای طوفان آستین بالا بزند چون دیگر تحمل کارهای عجیب و غریبش را ندارد… اما آنها “بدترین ها” هستند همیشه یک فکری در کله ی خرابشان دارند!… حال فکری بکر برای نجات جان طوفان از ازدواج اجباری یافته اند!
خلاصه کتاب:
دختری به نام آرام ناامید از پیداکردن یه کار خوب، میخواد یه شغل پسرونه انتخاب کنه، و برای این که این شغل رو بهش بدن، مجبوره تغییر شکل بده و یه جورایی خودشو به شکل پسر در بیاره. حالا با این ریخت و قیافه جدید و سیبیل انگلیسی و کت شلواری که اتوش هندونه قاچ میکنه، میره تا پرستار یه پسر شر و شیطون بشه و تو روند رمان، اتفاقات جالب و هیجان انگیزی برای آرام میوفته که خوندشون خالی از لطف نیست…
خلاصه کتاب:
جدال بین مردی مستبد و مغرور و دختری شیطون … آریو یک استاد دانشگاه با عقاید خاصه که توجه همه ی دخترا رو به خودش جلب کردن… آشناییش با دختر شیطون و سر به هوایی که مجبوره همخونه اش باشه و اونو توی خونه هم تحمل کنه مسیر زندگیش رو تغییر میده. تینای شیطون و قرتی و آریو که یه مرد مستبد و مغروره!
خلاصه کتاب:
عماد بوکسور معروف، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست. با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ…..بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله… انقد عصبی و خشن که همه مدیر برنامه هاش سر یه هفته فرار می کنن و خودشونو گموگور می کنن تا وقتی که پای سراب به عمارتش باز میشه. مدیربرنامه جوون و آرومی که طلاق گرفته و یه دوقلو داره دختری که زندگیش بخاطر عقاید قدیمی یسریا جهنم شده. تنها چیزی که می خواد خوشبختی و آرامش بچه هاشِ…
خلاصه کتاب:
در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درسسسست شب عروسیش! به خونه ای پناه میاره که…
خلاصه کتاب:
یاسی آقازاده ای که به جز خرج کردن پول های پدرش و کلکل کردن و شیطنت کردن کار دیگه ای نداره یه شب که توی پیست سرعت اسیر مامور راهنمایی رانندگی میشه که بهش لقب زرافه میده و برای ادب کردن این آقازاده مغرور حاضرجواب از هیچ کاری ابایی نداره. توی ذهن این دوتا دیونه فقط یه جمله میچرخه: بچرخ تا بچرخیم…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رشیدی بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.